روزگیری و نوستالوژی کوچه ها


در اتوبوسی نشسته ام . مادری به فرزندش که به تقریب راهنمایی می خورد ، توصیه های لازم را می کند و سفارش اکید می کند که از خیابان اصلی برود . اتوبوس سوار شود . جای دیگری نرود و چرا ؟ در دست پسر یک عدد تبلت وجود دارد ،  امیدوارم با آن در حال درس خواندن باشد تا سر زدن به لاین و سایر نرم افزارهای اجتماعی .

سفارش ها همه هم به این دلیل است که امنیت لازم وجود ندارد . این عدم امنیت تنها برای کودکان نیست . گزارش ها و صفحات میانی روزنامه ها از این دست اخبار سرشار است و دلیل اول و آخر آن بی رونقی اقتصادی ، جمعیت جوان جویای کار و بی کار ، فاصله های طبقاتی ایجاد شده به خصوص در دوران ریاست محمود احمدی نژاد و عواملی دیگر از این دست .

در پیاده روی های همیشه عادت مطلوبم این است که از خیابان های خلوت ، ترجیح اول  گذشتن از کوچه ها و پس کوچه ها و گذر از میان سکوتشان باشد . چرا ؟  چون سابقه هایی حداقل ده ساله . چرا ؟ چون در گذرهای فرعی تغییر و تحول کم تر رخ می دهد ، چون آدم ها کم تر رفت و آمد دارند و رفت و آمد در گذرهای اصلی به نوعی تفرج و تفریح ایرانی جماعت است . عادت خوب کافه نشینی را رژیم اسلامی در راستای اسلامی کردن هرچیزی از بین برد . غافل از آن که هر کافه ایی مشتریان خاص خودش را دارد و آدم هایی از جنس خودش را در خودش پرورش می دهد اما همین آدم وقتی برای تفرج به خیابان ها بزند از هزار جور آدم هزار جور چیز یاد می گیرد و به هزار جای دیگر منتقل می کند . شرح عادت را فراموش نکنم .

 مردم بوقهایشان را با ماشین هایشان خریده اند و با بوق تمام کارهایشان را می کنند و حرفهایشان را می زنند . کوچه ها با خودشان سابقه دارند . خاطرات و خطراتی دارند که پاک کردنشان از ذهن آدم های یک محله آسان نیست و از دیگر سو صاحبان خاطرات از بین بردن آن ها را گاهی مقرون به صرفه و گاهی حیف می دانند و همین گذر فرعی بودن باعث کم رفت و آمدی می شود و سکوت جاری میان کوچه ها . بدون هیچ واهمه ایی در سن سی و سه سالگی در روز روشن و شب تاریک از میانشان می گذرم . خودم را برانداز می کنم . به خودم چیزی آویزان ندارم . به عادت همیشه یک کتاب . این روزها رمان دادا شیرین ابراهیم یونسی فقید . اشیاء ارزشمند دیگر ؟ ؟ ؟ ساعت کیو اند کیو ژاپنی اصلی دارم که در سال 84 به مبلغ 24 هزارتومان خریدمش . به مانندش این روزها در هیچ ساعت فروشی نیست و اگر باشد هم فکر نمی کنم بیشتر از 100 هزار تومان باشد ، آن هم دست اولش ، این فقره که خارج از دست دوم است . شی ارزشمند دیگر ؟؟؟ یک موبایل معمولی نوکیا که به زور شماره ها را ذخیره می کند ، پس این نیز از دایره اجناس ارزشمند به خارج است .

سبک می روم و سبک می آیم . تا کنون به تور زور گیر جماعت نخورده ام و امیدوارم که نخورم و اما بعید نمی دانم در روز موعود بتوانم در برخورد با این جماعت عمل خاصی را انجام بدهم اما به قدر عافیت پول به همراه بر می دارم و ترجیح می دهم به جای حمل تبلت و گوشی های گران قیمت ، قناعت به سکوت کوچه ها و تصاویرشان را انتخاب کنم و در راه رفتن هایم به چیزهایی فکر کنم که دوستشان دارم .

برچسب‌ها:

بیان دیدگاه